وقتی بالاخره بازم بعد صد سال میری بیرون و گربه های خیابون زیر لب با هم پچ پچ میکنن ک : عهه! اینو نگا! این همون دختره نیس ؟! 

گربه ی وانیلی : چرا خودشه!

گربه ی کرم قهوه ای : وااو بیاین عکس بندازیم واسه نیویورک تایمز! بالاخره تو عموم دیده شده.!

من : 

اینجوری که من دلتنگ این بستنیا بودم امروز ، هیچکدوم از اون مشتریا نبودن مطمئنم ؛ و

عین همیشه : شکلاتی ، توت فرنگی ، کره گردویی 

بگذریم که یه زمانی کلا معتاد انبه ایش بودم جوری که مسئول اون بستنی فروشی منو میدید میگفت انبه دیگه؟D:' منم بعد هزار جور رنگ عوض کردن میخندیدم میگفتم بله همون همیشگی ولی کم کم سعی کردم طعم های دیگه هم امتحان کنم چون حیف بود واقعا 

بستنی خوردن با آهنگای بی تی اس رو امتحان کنین بدجور می چسبه

بیاین بگین طعم های مورد علاقتون چیان؟! 

اینجا ایستگاه آخره همشهری

یومیکو به چند سوال پاسخ میدهد

بابایی ..کیوت | Happy Mother's Day

  ,گربه ,های ,، ,پچ ,طعم ,طعم های ,گربه ی ,رنگ عوض ,عوض کردن ,کردن میخندیدم

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

مشاور و مدرس بازاریابی فروش و برند- مشاوره مدیریت-مدرس مذاکره CRM سفر به جای جای این کره خاکی اجاره انواع کنسول بازی در اصفهان شوق آموزش دانلود کتاب تفسیر موضوعی قرآن قرائتی امید ظریفی لبخندهای عمیق فروشگاه اینترنتی لباس زنانه سایز بزرگ Whatever it takes. املاک بزرگ وردآورد